حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 19 شوال 1445 Saturday, 27 April , 2024 ساعت ×

به‌مناسبت گرامیداشت شهادت مظلومانه هم‌وطنان حادثه تروریستی کرمان، محفل شعر آئینی «ملت شهادت» از سوی معاونت فرهنگی تبلیغی حوزه علمیه خراسان(مدیریت اخلاق و فرهنگ) به میزبانی مدرسه علمیه علوم عقلی عباسقلی خان برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی مدرسه علمیه علوم عقلی عباسقلی خان. همزمان با گرامیداشت سردار دل‌ها و شهادت مظلومانه هم‌وطنان حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان، محفل شعر آئینی «ملت شهادت» با حضور شاعران برجسته حوزه علمیه خراسان، از سوی معاونت فرهنگی تبلیغی این حوزه(مدیریت اخلاق و فرهنگ)، در محل مدرسه علمیه عباسقلی‌خان برگزار شد.
در این محفل شعر حجج‌اسلام مؤید ، مقدم و توانا اشعار خود را برای حاضران در مراسم ارائه کردند.
برخی از اشعار ارائه شده در مراسم به شرح زیر است:
تکبیر ما چیره به هر ناقوس خواهد شد
این قطره ها یک روز اقیانوس خواهد شد
امروز هر کس پیرو راه سلیمانی است
فردا برای دشمنان کابوس خواهد شد
نابودی ایران تلاش دشمن است اما
بار دگر از سعی خود مایوس خواهد شد
ضعفی که دشمن در گمانش هم نخواهد بود
چندی دگر در لشکرش ملموس خواهد شد
سردارما پر زد ولی دشمن بداند که
خاکستر ققنوس هم ققنوس خواهد شد
روزی که گلبانگ اذان ها یاعلی گردد
آن روز سهم عده ای افسوس خواهد شد
ما زنده ی عشقیم ما از نسل اعجازیم
در سایه ی سربند یازهرا سرافرازیم
از شهر کرمان آمد و الگوی ایران شد
با نفس خود جنگید و آخر مرد میدان شد
از بار دنیا شانه خالی کرد و حق را یافت
در لابلای لاله زار عشق پنهان شد
اخلاص و صبر و عشق را در کوله بارش ریخت
تا در مسیری ناب همراه شهیدان شد
عمار شد پای ولایت ماند در سختی
در یاری اسلام سعی او دو چندان شد
وقتی به چادر خاکی مادر توسل کرد
منا شد و در خانه ی تطهیر سلمان شد
میثم شد و در شام دم از شاه مردان زد
سنگ عقیقش زینت دست سلیمان شد
بر سینه اش وقتی مدال ذوالفقار آمد
در قلب شیعه باز حس افتخار آمد
*شاعر: حجت‌الاسلام مؤید

چنان که قصد میسازند از الفاظ، معنا را
خدا از آفرینش قصد کرده، خلقِ زهرا را
“ولولا فاطمه” یعنی که بی زهرا نمی دیدیم
نه احمد را، نه حیدر را، نه هرگز خلق دنیا را
بهشت از تابش یک نور زهرا خلق گردیده
عنایاتش رسیده عالَم پنهان و پیدا را
صفاتش آینه دارِ صفات کبریا باشد
چه برهانی از این بهتر وجود حق تعالی را
چگونه در حجابی و همه عالم به دست توست؟!
خدایا! فاطمه حل کرد بر ما این معمّا را
کجا با تار و پودِ لفظ در توصیف می آید
که ممکن نیست گنجاندن درونِ کوزه، دریا را
نشسته از الف تا یاء، حیران چنین معنا
بلی ظرفیّتِ وصفش نمی باشد الفبا را
حماسه می تراود آنقدر از خطبه هایش که
به خطبه میکَند از جای کوهِ پای بر جا را
زهی عفّت، زهی عصمت، زهی بانوی نوری که
علی نشنیده هرگز از زبان او تقاضا را
تنور خانه ی او گرم دارد جان عالم را
به رشک انداخته نورِ تنورش، طور سینا را
قناتِ جنّت از نورِ قنوتِ فاطمه جاریست
نمازش غرق رحمت کرده محراب و مصلّا را
بلی آن فاطمه که خلق عاجز مانده از درکش
که در اسمش خِرد حیران و گُم کرده مُسمّا را
بلی آن فاطمه که یک عنایت از عنایاتش
رسانده تا نبوت نوح و موسی و مسیحا را
بلی آن فاطمه که بهر کار خانه اش حتی
فرستاده خدایش “سوف یعطیک فترضی” را
بلی آن فاطمه که خطبه های آتشین او
به ما آموخت معنای تبرّا و تولّا را
بلی آن فاطمه که خطبه های آتشین او
بهم زد حیله ها و مکرهای شومِ اعدا را
بلی آن فاطمه که خطبه های آتشین او
شکست آخر سپاهِ بُت پرستِ لات و عُزّا را
بلی آن فاطمه که سیره اش تفسیر قرآن است
هم آیات جهادش را و هم آیات تقوا را
بلی آن فاطمه که مادری کرده برای ما
و از ما دستگیری می کند امروز و فردا را
مسیر مدحِ شعرم را به سوی مرثیه انداخت
خدا لعنت کند آن ضرب دست بی محابا را
نمیدانم که سیلی با رُخش…اصلا چه می گویم؟!
که حتی گل اذیت میکند آن روی حورا را
دلیلش شرم از شرمِ علی بوده اگر زهرا
میان شعله ها تنها صدا زد نامِ بابا را
کنار بسترش با گریه میگفتند اطفالش :
به دامن گیر مادرجان سرِ آشفته ی ما را
گره وا میکند از کار شیعه، گریه بر مادر
مگیر از ما خدایا روضه ی امّ ابیها را
*شاعر: حجت‌الاسلام مقدم

دیدگاه