حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 13 ذو القعدة 1445 Monday, 20 May , 2024 ساعت ×
راوی آسمانی
27 دی 1400 - 18:29

نشست دوره‌ای راویان روحانی به همت کانون ایثار، جهاد و شهادت حوزه علمیه خراسان و گروه تفحص سیره شهدا در مدرسه علمیه عباس‌قلی خان برگزار گردید.
در این نشست جناب آقای گلزار از هم‌رزمان و دوستان چندین‌ساله‌ی شهید حاج‌قاسم سلیمانی به ایراد سخن پرداخت.

آشنایی با حاج قاسم
بنده قبل از انقلاب در کرمان دانشجو بودم و در مبارزات همراه سپاهی شدم و حاج قاسم را دیدم و جذب او شدم، بعدها سپاهی شدم و مسئول طرح عملیات لشکر کرمان شدم.

غیرت دینی
ایشان یکی از مهم‌ترین ویژگی‌ها در مکتب سلیمانی را «غیرت دینی»نامید که نسبت‌به جریان ولایت این غیرتمندی کاملاً مشهود بود.
در کرمان به ایشان اطلاع دادند عده‌ای در یکی از میادین علیه امام شعار می دهند! ایشان بدون کفش دوید به سمت میدان! که باعث متواری شدن آنان شد.

آخرت‌باوری و شهادت‌طلبی
آقای گلزار در ادامه به بحث آخرت‌باوری و شهادت‌طلبی حاج‌قاسم اشاره نمود و گفت: شهید سلیمانی مرد آخرت بود و در فراق شهادت می‌گریست. ایشان به نقل خاطره‌ای پرداخت: روزی از دفتر کار حاج‌قاسم به مدت نیم‌ساعت صدای گریه بلند ایشان به گوش می‌رسید! علت را جویا شدند فرمود: یکی از بعثی‌هایی که توبه کرده بود و به جمع نیروهای حشدالشعبی پیوسته بود، امروز خبر شهادتش را به من دادند! من به خدا گفتم: خدایا بعثی را هم پذیرفتی، مرا هم بپذیر.

حمایت از نیروها
شب عملیات کربلای ۵ فهمید که یخچال منزل نیرویش آقای مشایخی در شهرستان خراب شده، همان وقت با تماس به تعاون لشکر دستور داد که بروید و درست کنید.
مشایخی آمد و گفت حاجی من را شرمنده کردی، حاجی گفت چرا به من نگفتی؟ وظیفه من است. مشایخی در همان عملیات شهید شد.

به نیروهای صف بیشتر اهمیت می داد تا ستاد
در جمعی بود، فرمانده گردانش شهید امینی که آمد، به همه گفت: شیر آمد. این سخن در همه نیروها می پیچید و روحیه می داد.

نیروی ۱۶ ساله داشتیم، دو گلوله کلاش زد به گنجشک!
به او گفتم بیت المال است، اصلا باید از خط بروی عقب.
گفت: من عقب برو نیستم. پولش چقدر می شود؟ گفتم دویست تومان! گفت: بروم سنگر برایت می آورم. بچه‌ها آمدند و گفتند: آمد سنگر از ما پول قرض کند، فراهم نشد، الان لباسهایش کنار آب است و خودش نیست!
(حدود ۳ تا ۴ کیلومتر درمنطقه بوبیان بین ما و خط عراقی ها آب بود)
خودم با قایق رفتم داخل آب و هر چه گشتم نبود، نگران جواب به حاج قاسم بودم.
ساعاتی گذشت و دیدیم در حلقه ای از نیروها آمد و خیس بود. یک آرپی جی عراقی جلوی من گذاشت و گفت به جای دو تا تیر فشنگ!
گفتم: از کجا آوردی؟ گفت: از خط عراق.
گفتم: با اجازه کی؟ گفت: خودم!
گفت: با یونولیت دست و پا زدم رفتم از خط عراق آوردم، یک تیربار هم بود که سنگین بود و زیر آب رفت!
به حاج قاسم گفتم، خیلی خوشش آمد و در مصاحبه با رادیو هم تعریف کرد.
حاج قاسم این روحیه را پاس می داشت و ترویج می کرد.

از نظر نظامی بسیار تیزبین و دقیق بود
شب عملیات کربلای ۴ با بی سیم به حاج محسن گفت: اگر امشب عملیات نشود مسئولیتش با کیست؟ آن شب عملیات نشد، فرداشب دیدیم که چه شد.

تصمیم‌ها و اقدام‌های به موقع و درست
در تصمیم هایش به آگاهی و اطلاعات بسیار اهمیت می داد و تا می توانست دامنه‌ی اطلاعاتش را افزایش می داد؛ لذا تصمیماتش بسیار درست و آرامش بخش بود.
آفات تصمیم را نداشت: تأخیر، تعجیل، تغییر، تردید و … تصمیم هایش با حداقل خطا بود.

در غائله زاهدان خودش وسط جمع نقاب بست و داخل شلوغی ها بود و نیروهایش را چید و غائله را جمع کرد و از گسترش آن جلوگیری کرد.

فرمانده اطلاعات ارتش پاکستان در دیدار با حاج قاسم گفت: اگر با آمریکا یا کشور دیگری وارد جنگ شوید، ما از دشمن شما حمایت نخواهیم کرد. حاج قاسم پاسخ داد، اگر شما با کشوری درگیر شوید، ما با بهترین نیروهایمان و با تمام قدرت به حمایت از مردم عزیز و مسلمان پاکستان خواهیم آمد!
فرمانده ارشد پاکستانی بسیار متحول شده بود و متفکرانه راه می رفت و پشت‌سرهم سیگار می کشید!

دیدگاه